!! سوخته دل !!
تو کجایی سهراب؟؟؟
آب را گل کردند..... چشمها را بستند..... و چه با دل کردند...
وای سهراب کجایی آخر؟؟؟
زخمها بر دل عاشق کردن...
خون به چشمان شقایق کردن...
تو کجایی سهراب که همین نزدیکی...
عشق را دار زدند!!
همه جا سایه ی دیوار زدند!!!
وای سهراب دلم را کشتند...
صبر کن ای سهراب!!! گفته بودی: قایقی خواهم ساخت... خواهم انداخت به آب...
دور خواهم شد از این خاک غریب...
قایقت جا دارد؟؟؟ من هم از همهمه ی اهل زمین بیزارم................
Power By:
LoxBlog.Com |